[ و از او پرسیدند بهترین شاعران کیست ؟ فرمود : ] شاعران در میدانى نتاخته‏اند که آن را نهایتى بود و خط پایانش شناخته شود ، و اگر در این باره داورى کردن باید پادشاه گمراه را این لقب شاید ( امرء القیس مقصود اوست . ) [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :4
بازدید دیروز :0
کل بازدید :4266
تعداد کل یاداشته ها : 9
03/12/30
10:38 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
حسین سایه[0]

خبر مایه
بایگانی وبلاگ
 
مرداد 91[4]

گاهی حرف نزدن از حرف نداشتن نیست ,

از حرف زیاد داشتنه -

از این حال باید ترسید چون یا به ,

گریه ختم میشه یا به خشم !!!






سالها بعد چنین میگویند:
عشق سرگرمی ایام فراغت بوده است.........





وقتی که دیر رسیدم

و با دیگری دیدمت

فهمیدم که گاهی

هرگز نرسیدن بهتر است

از دیر رسیدن








91/5/20::: 12:31 ص
نظر()
  
  

این روزهــــا زیادی ساکتــــ شده ام



حرفــــ هایم نمی دانم چــــرا به جای گلــــو ،



از چشــــم هایم بیرونــــ می آیند . . .







کــاش تــوی ایــن جــاده یه تابلــو نصــب میکــردن


واســه دلخــوشــیم...!!


"" تــــــــو ""


دو کیــــلومــــتر...!







خــــــــدایا ! ! !


یا خیــلی برگردون عقبــــ یا بــزن بره جــلو!


اینــجای زنــدگی دلــــم خیــــــلی گرفته








میانــــ عاشقـــانه هایم قـــدم نزنــــ


اینــــ جـــا این نوشـــته ها ، آنـــ قــــدر بارانی انـــد


که می ترســم تمــــام لحظه هایتـــ خیــســــ شونـــد...!







برایم از بــــازار یکــــ بغــــض خوبــــ بخــــر



نــه مثــــل اینــــ هـــا که دارم ...



نه مثـــ ـل این ها که هــ ـر روز می شکننــ ـد








خدایــــا . . .


بـا مـن بـازی نــکـن


مـن اصــولا هـمـبازی خـوبـی نـیـسـتـم !!


 



91/5/20::: 12:32 ص
نظر()
  
  

برفــــــ باشد !

باران ..

یا آفتاب ..

چتر نمی خواهمــــــــ !

بگو معنی لغاتــــــ را ...

از نــ و بنویسنـــــ ــد ..!

" امنیتـــــــ "

حصار دستــــــ های تــ و ستـــــــ




وقتی یه آدم میگه

هیچکس منو دوست نداره ،

منظورش از هیچکس

یک نفر بیشتر نیست . . .

همون یه نفری که واسه اون همـــه کسه !






می خواهم با کسی رهسپار شوم که دوستش می دارم

نمی خواهم بهای این همراهی را با حساب و کتاب بسنجَم

یا در اندیشه خوب و بَدَش باشم.

نمی خواهم بدانم دوستم می دارد یا نه.

می خواهم بروم با آنکس که دوستش می دارم....






مـهـربـانـی تـا کـــــــی ؟؟
بـگـذار سـخـت باشم و سـرد !!
بـاران کـه بـاریــد... چـتـر بـگـیـرم و چـکـمـه!!!
خـورشـیـد کـه تـابـیـد... پـنـجـره ببـندم و تـاریـک !!!
اشـک کـه آمـد... دسـتـمـالـی بـردارم و خـشـک !!!

او کـه رفـت،
نـیـشخـنـدی بـزنـم و سـوت...





هنر عاشقی من این بود

که بی تو

با تو بودم !!




 


  
  

آرامشــی میخواهم
خلوتــی میخواهم
تــو باشی و من
در کنار هم
تو سُکوت کنــی و مَــن گوش کنم
و من آرام بگویم ترا دوست دارم و تو گوش کنی
و آرام بگوئی .. من هم
و شرمِ زیبائی را بر گونه ی تو ببینم ...






فلاسفه درباره عشق خیلی حرفها زدند

اما منطق هیچ کدامشان به پای منطق تو نرسید

رفتی و گفتی : همینه که هست ..
 

 

از دَســـتمــ رَفـتـــی

کــــــاش

از دِلــــــم هَــــمــ مــی رَفتــــی





میدونی بزرگترین درد دنیا چیه؟

اینه که بفهمی بزرگترین پناهت یه پناه دیگه هم داره.





چه غریب بود این منطق ما..

چه میخواست ز ما این عقل ما..

نه با احساس هم درد بود..

نه به یاری گریه هایمان می آمد..!

عقل و منطقی بود در جدالی طولانی..

با احساس و قلب ما...












  
  
تـــــو کجـــــــــــایی سهـــــــــــــراب ؟ چشم ها را بستند و چــــــــــه بـــــــا دل کردند وای سهراب کجایی آخـــــــــــــــــر ؟؟؟.. زخم ها بر دل عاشق کردند خــــــــون به چشمان شقایق کردند آب را گـــــــل کردند تـــــــو کجایی سهراب ؟؟؟؟ که همین نزدیکی عشق را دار زدند ، همه جا سایه ی دیوار زدند ای سهراب کجایی که ببینی حالا دل خوش مثقالــــــــــــــــی است! دل خوش سیـــــــــــــــــــــری چند ؟؟؟؟ صبـــــــــــــــــر کن سهـــــــــــــــراب...! قایقت جـــــــــــــــا دارد ؟؟






باز دل آسمان گرفته....

بغضش را با تمام وجود حس میکنم

از آن بغضهاست که اگر بشکند ویران می کند

خوش به حال آسمان که گهگاه بغض دارد و گهگاه ویران میکند

آسمان نمی داند که دل من تا ابد بغضی دارد که یارای شکستن ندارد





بـہ تَرَکـ هاےِدیوار کہ ریز میشومـ...
تـازه میـفهمم؛
سـر بـه شـا نہےکَسے داشتنـ
و
احساسـ تنهایـے کردنـ ؛
عجیب مَعنے میـدهد ...
دیـوار همـ که باشے؛
ترکـ بـر میدارےوَقتے
سـر بـه شـانہ ات داشتہ
باشـند و بـه حسابتـ نیـاورند ...





تصمیم گرفتم آنقدر کم یاب شوم تا دلی برایم تنگ شود.
ولی افسوس فراموش شدم...






دلتنگم!

برای کسی که مدتهاست،

بی آن که باشد،

هـر لحـظه،

زنـدگی اش کـرده ام !